یاسمین توی دو ماه و نیمگی چه کارهایی بلدی ؟
سلام گلم قربونت بشم ماشالله بهت فسقلی مامان ماشاالله یادتون نره ! کارهایی که میکنی اول از همه پیانو میزنی !!!!!!!!!! تعجب نکن مامانی هنر مندی برا خودت یه پیانوی شکل گاو وقتی از بیمارستان اومدیم از طرف شما برای آجی خریدیم حالا وقتی بیداری تکیه اش میدم به چیزی ایستاده میزارم پیشت شما هم با دستت هی میزنی روش برات آهنگ بزنه افراد رو مخصوصا باباسعید و آبجی رو با چشم دنبال میکنی با صدای ما عکس العمل نشون میدی و میخندی و آقون میکنی عاشق آب بازی و حمام کردنی همچنان شبها توی پتو میخوابی با صدای جغجغه آروم میشی وقتی دستات رو میگیریم دوست داری بشینی گردنت رو تا حدودی بالا...
یاسمین خودت بگو یعنی چی ؟
اینجا بی دلیل گریه ات شروع میشه خودتم نمیدونی گریه ات رو ادامه بدی یا نه ؟ انگار حسش نبود !!!! خوب دیدی گریه بهت نمیاد زشت میشی خوب دیگه حالا اخمات روباز کن این برنامه همیشگیته بدون دلیل گریه میکنی اونم از نوع وحشتناکش و ساکت کردنت کار خداست حتی یه قطره اشکم نمیریزی و خوشمزه همین جور که گریه میکنی تلویزیونم میبینی دنبال فضولی جدید میگردی !!! ...
دخترای ناز بابایی
یاسی دو ماه و یک هفته ای ما !
با دو ماهه شدنت دیگه سایزتم عوض شد و از 0 شدی 1 لباس بالایی رو پیش از به دنیا اومدنت با یه سایز صفر دیگه برات خریده بودیم این لباستم جمعه پیش برات خریدم مبارکت باشه گلم حدود دو هفته میشه تقریبا از چهله تا الان کمی به دور و اطراف دقت میکردی ولی در این یک هفته از چند روز به واکسن ات تا الان خیلی بیشتر متوجه میشی و از صدای جغجغه و بازی آبجی لذت میبری باهات حرف میزنیم میخندی و آقون میکنی و با صدای بلند احساساتت رو نشون میدی عاشق این کتابهای آبجی هستی و با دیدنش ساکت میشی ...
نویسنده :
مامانی
16:10
چندتا عکس تا پایان یک ماهگی ات !
بیشتر از دو سه بار پستونک نگرفتی بهتر بد جوری عاشق این عکستم ! شکل آدم کوچولوهای لی لی پیت شدی قربون خنده ات عروسک مامانی ...
نویسنده :
مامانی
16:02
یک اتفاق
دیروز با بابا و آبجی رفتیم برا واکسنت نوبت بزنیم بعد داشتیم می اومدیم خونه آبجی جلو نشست و من عقب با شما بعد که خوابیدی گذاشتمت پیش خودم رو صندلی بعد بابا پشت چراغ قرمز ایستاد یهو صدای افتادن چیزی اومد منم شنگول &r...
نویسنده :
مامانی
16:29
واکسن دو ماهگی
سلام دختر گلم دو ماهگیت مبارک! دو ماهه پیشمونی خدا رو شکر که شما دوتا رو به من و بابایی داد امروز 8 صبح بابا رفتیم بهداشت تا واکسنت رو بزنی وزنت 5 کیلو قدتم 54 بود شکر خدا خوب بود واکسنم زدی و ...
نویسنده :
مامانی
16:16